پرنده مهاجر
نوشته شده توسط : My Dear

 اي پرنده مهاجر

اي پر از شهوت رفتن

فاصله قد يه دنياست

بين دنياي تو با من


تو رفيق شاپرك‌ها

من تو فكر گله‌مونم

توي پي عطر گل سرخ

من به فكر بوي نونم


دنياي تو بي‌نهايت

همه جاش مهموني نور

دنياي من يه كف دست

روي سقف سرد يك گور


من دارم تو نقب شب جون مي‌كنم

تو داري از پريا قصه مي‌گي

من توي پيله‌ي وحشت مي‌پوسم

واسه‌م از پرنده‌ها قصه مي‌گي


كوچه پسكوچه‌ي خاكي

در و ديوار شكسته

آدماي روستايي

با پاهاي پينه بسته


پيش تو، يه عكس تازه‌ست

واسه آلبوم قديمي

يا شنيدن يه قصه‌ست

توي يه ده صميمي


واسه من اما عذابه

مثل حس كردن وحشت

مثل درگيري خورشيد

با طلسم ديو ظلمت


من دارم تو نقب شب جون مي‌كنم

تو داري از پريا قصه مي‌گي

 

 

ايرج جنتي عطايي





:: بازدید از این مطلب : 240
|
امتیاز مطلب : 98
|
تعداد امتیازدهندگان : 27
|
مجموع امتیاز : 27
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: